لطیفه و پيامک
تخفیف
ارسال شده توسط modir در تاریخ سه شنبه, 1390/03/31 - 13:51شخصی غلامی به اجاره می گرفت به مزد سیری شکم و اصرار بدان داشت که غلام هم اندکی تخفیف دهد. غلام گفت: ای خواجه روز دوشنبه و پنجشنبه را هم روزه می دارم.
عبید زاکانی
- اضافه کردن دیدگاه جدید
- بازدید: 4963 مرتبه
احسنت
ارسال شده توسط modir در تاریخ دوشنبه, 1390/03/30 - 11:52شخصی تیری به مرغی انداخت، خطا کرد. رفیقش گفت: احسنت. تیرانداز برآشفت که به من ریشخند می کنی؟ گفت: نه. می گویم احسنت اما به مرغ.
عبید زاکانی
- اضافه کردن دیدگاه جدید
- بازدید: 3571 مرتبه
با اینکه نمی خوانم
ارسال شده توسط modir در تاریخ یکشنبه, 1390/03/29 - 11:47شمس الدین مظفر روزی با شاگردان خود می گفت که تحصیل در کودکی می باید کرد. هر چه در کودکی به یاد گیرند، هرگز فراموش نشود. من این زمان، پنجاه سال باشد که سورۀ فاتحه به یاد گرفته ام و با وجود این که هرگز نخوانده ام، هنوز به یاد دارم.
عبید زاکانی
- اضافه کردن دیدگاه جدید
- بازدید: 1058 مرتبه
همه را بپوش
ارسال شده توسط modir در تاریخ شنبه, 1390/03/28 - 11:48سلطان محمود در زمستان سخت، به طلحک گفت که با این جامهٔ یکلا در این سرما چه میکنی که من با این همه جامه میلرزم.
گفت: ای پادشاه، تو نیز مانند من کن تا نلرزی. گفت: مگر تو چه کردهای؟ گفت: هر چه جامه داشتم، همه را در بر کردهام.
عبید زاکانی
- اضافه کردن دیدگاه جدید
- بازدید: 4734 مرتبه
ای کاش
ارسال شده توسط modir در تاریخ چهارشنبه, 1390/03/25 - 11:15مجد همگر زنی زشترو در سفر داشت. روزی در مجلس نشسته بود، غلامش دوان دوان بیامد که ای خواجه، خاتون به خانه فرود آمد. گفت: کاش خانه به خاتون فرود آمدی.
عبید زاکانی
- اضافه کردن دیدگاه جدید
- بازدید: 1117 مرتبه